loading...
کلبه فقیری
بیکی بازدید : 12 جمعه 23 اسفند 1392 نظرات (0)
حضرت علی رضی الله عنه به قول اصح تواریخ در روز جمعه ده سال قبل از بعثت پیامبر صلی الله علیه و سلم در مکه متولد شد. مادرش او را حیدر نامید چون این اسم مترادف نام پدرش (أسد) بود و پدرش او را علی نامید. چون ابوطالب عیالمند بود رسول الله صلی الله علیه و سلم تقاضا کرد که علی در خانه ایشان بزرگ شود و این از افتخارات حضرت علی رضی الله عنه است که در خانه نبوت و محل نزول وحی زیر نظر پدر امت، بزرگ شده است. حضرت علی رضی الله عنه از شش سالگی تا پایان هجرت پیامبر صلی الله علیه و سلم نزد او ماند و حتی بعد از ازدواج با فاطمه رضی الله عنها، اتاقی به آخر اتاقهای زنان پیامبر اضافه شد و در آنجا اقامت گزیدند. اسلام حضرت علی رضی الله عنه بعد از اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم به نبوت مبعوث شد، روزی با خدیجه رضی الله عنها نماز می خواندند و حضرت علی رضی الله عنه نماز و سجده آنها که به ظاهر برای کسی نبود را دید. از آنها پرسید: برای چه کسی سجده می کنید؟ گفتند: برای خدایی که ما را آفریده و حضرت او را به اسلام دعوت کرد. حضرت علی رضی الله عنه چون در همه کارهایش با پدرش مشورت می کرد و برایش ثابت شده بود که رأی پدرش درست است به پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: با پدرم در این مورد مشورت می کنم و از خانه بیرون رفت اما در راه به این فکر کرد و گفت: خدایی که مرا بدون اجازه پدرم خلق کرد، من هم بدون اجازه پدرم به او ایمان می آورم و به خانه پیامبر صلی الله علیه و سلم برگشت و اسلام آورد. حضرت علی رضی الله عنه از لحاظ عقلی و همچنین بلاغت خیلی قوی بوده و بعد از کلام خدا و رسول خدا صلی الله علیه و سلم، بلیغ ترین سخنان، سخنان حضرت علی رضی الله عنه بوده است. فضائل حضرت علی رضی الله عنه تاریخ نویسان در بیان فضائل حضرت علی رضی الله عنه خیلی تأمل کرده اند، چون نمی خواستند شامل یکی از دو گروهی شوند که پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره آن فرموده: « دو گروهند که در قیامت نابود می شوند، گروهی که حضرت علی رضی الله عنه را از حدی که هست پایین تر می آورند و گروهی که درباره حضرت علی رضی الله عنه غلو می کنند.» از جمله فضائل حضرت علی رضی الله عنه موارد زیر را میتوان نام برد. 1- پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند: هیچ منافقی دوست دار علی نخواهد بود و هیچ مؤمنی کینه علی را در دل نگه نمی دارد. 2- پیامبر صلی الله علیه و سلم می فرمایند: همانا خوشبخت کسی است که علی را دوست می دارد، چه در زندگی و چه بعد از وفاتش. 3- حضرت علی رضی الله عنه تنها کسی بوده که در خانه نبوت و زیر نظر رسول الله صلی الله علیه و سلم و ام المؤمنین خدیجه رضی الله عنها رشد و نمو کرده و حساس ترین مرحله زندگی اش در خانه آنها بوده. 4- از دیگر فضائل حضرت علی رضی الله عنه اتفاق خیبر می باشد: وقتی که چند بار به خیبر حمله شد ولی فتحی صورت نگرفت. پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: « فردا پرچم را به دست کسی می دهم که توسط او خیبر فتح می شود و خدا او را دوست دارد و او هم خدا را دوست دارد» که در این موقع همه صحابه آرزوی امیر شدن را داشتند اما پیامبر صلی الله علیه و سلم پرچم را بدست حضرت علی رضی الله عنه داد. 5- هم داماد پیامبر صلی الله علیه و سلم بود و هم داماد دختر پیامبر صلی الله علیه و سلم بود. 6- وزیر اول سه خلیفه راشد بوده است و در اموری بوده که بدون رأی حضرت علی رضی الله عنه اقدام به انجام کاری نکرده اند و یا در بعضی موارد نظر اکثریت بر چیزی بوده و رأی حضرت علی رضی الله عنه بر چیز دیگری ولی به رأی حضرت علی رضی الله عنه عمل شده که ثابت شده این رأی بهتر نیز بوده. 7- شجاعت حضرت علی رضی الله عنه در شب هجرت: دوازده نفر از دوازده قبیله قدرتمند مکه، خانه پیامبر صلی الله علیه و سلم را محاصره نمودند و پیامبر صلی الله علیه و سلم به حضرت علی رضی الله عنه گفته بود که هیچ کس آزاری به تو نمی رساند. حضرت علی رضی الله عنه به جای پیامبر صلی الله علیه و سلم خوابید در حالی که هر آن ممکن بود بدون برداشتن پرده از چهره اش به گمان اینکه پیامبر صلی الله علیه و سلم خوابیده او را بکشند. 8- شجاعت حضرت علی رضی الله عنه در روز بدر: در جنگ تن به تن، کفار قریش دلاورترین افراد خود را فرستادند که حضرت علی رضی الله عنه با یکی از آنها مقابله کرد و با این حال که این اولین جنگ تن به تن حضرت علی رضی الله عنه بود و تجربه این طور جنگی را نداشت، اما بلافاصله رقیب خود را شکست داد. جنگ تن به تن نصف پیروزی یا شکست بود چون اگر مبارز، کشته می شد، اولا یکی از بهترین مبارزان از دست رفته بود و ثانیا این شکست ضربه روحی شدیدی برای لشکر بود و اگر این مبارز پیروز از میدان بیرون می آمد لشکر باروحیه ای بهتر می جنگیدند. 9- شجاعت حضرت علی رضی الله عنه در خندق: مشرکان وقتی متوجه شدند فریب خورده اند و با خندق روبرو شدند، از جایی که عرض خندق کمتر بود به آن طرف پریدند و مبارز طلبیدند. حضرت علی رضی الله عنه آماده جنگیدن با یکی از آنها بنام عمرو بن عبدود که از دلاوران عرب بود «مشهور به پهلوان عرب » شد. بعد از اینکه آن شخص را شکست داد و به زمین زد او آب دهانش را بر روی صورت حضرت علی رضی الله عنه انداخت. حضرت علی رضی الله عنه او را بلند کرد و شمشیرش را به او داد و دوباره با او جنگید و برای بار دوم او را به زمین زد و می خواست او را بکشد که عمرو پرسید: چرا بار اول مرا نکشتی؟ حضرت علی رضی الله عنه گفت: می خواستم ثابت کنم این کشتن تو بخاطر کینه و عصبانیتم نبوده بلکه بخاطر اسلام بوده. 10- حضرت علی رضی الله عنه در بسیاری از جنگها در رکاب پیامبر جنگیده است. خلافت حضرت علی رضی الله عنه بعد از شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه مسلمین از یک طرف با مصیبت شهادت خلیفه مواجه شده بودند، و از طرفی دیگر مسؤلیت مهمی برعهده آنها بود و آن هم انتخاب و تعیین خلیفه. چون جو جامعه اسلام برای تعیین خلیفه کاملا نامساعد بود و مانند سه خلیفه قبل نمی شد به راحتی و در کمال آرامش مشورت کرد و خلیفه را تعیین نمود. اتفاق اکثریت صحابه « بنا بر لیاقتهای حضرت علی رضی الله عنه » این بود که حضرت علی رضی الله عنه خلیفه شود اما خود حضرت علی رضی الله عنه تا یک هفته، خلافت را قبول نکرد تا ببیند آیا کسی دیگری هست که خلیفه شود و از خودش بهتر باشد. وقتی دید کسی حاضر به قبول این مسئولیت مهم نیست و همه بطور استمرار به او رجوع می کنند، خلافت را قبول کرد چون بالاخره یک نفر می بایست این وضع آشفته را به آرامش می رساند پس همه مسلمانانی که در مدینه بودند حتی آنهایی که در قتل حضرت عثمان رضی الله عنه خواسته یا ناخواسته شرکت داشتند «به جز گروه کمی» با او بیعت کردند. حضرت علی رضی الله عنه بعد از به خلافت رسیدنش خطبه ای ایراد فرمودند که غالب بحث آن درباره اتحاد بین مسلمانان بود. مهمترین علتهای قبول خلافت توسط حضرت علی رضی الله عنه: 1. مهاجرین و انصار رضی الله عنهم با او بیعت کردند. 2. یک هفته طول کشید و امت بدون رهبر بود. 3. اکثریت مردم با استمرار از او می خواستند که خلیفه شود و نسبت به بقیه خلفا با اکراه بیشتری خلیفه شد. حضرت علی رضی الله عنه بعد از به خلافت رسیدنش با دو مشکل بزرگ روبرو بود: (1) شهادت حضرت عثمان رضی الله عنه (2) ایجاد اختلاف در بین مسلمانان شهادت حضرت علی رضی الله عنه در مکه سه نفر ازطائفه خوارج بنامان ابن ملجم و برک و عمرو بن بکر از اوضاعی که در این مدت چهار سال پیش آمده بود « مخصوصا جنگ نهروان که در آن دوستان و برادرانشان را از دست داده بودند» ابراز غم و اندوه کردند و مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند که کلیه این آشوبها به خاطر حضرت علی رضی الله عنه و معاویه و عمروعاص است لذا با هم پیمان بستند که در روز 17 یا 19 رمضان، هر کدام شمشیر خود را زهر آگین نموده و یکی از این سه شخص را بکشند و با همدیگر عهد و پیمان می بندند که هر یک از آنها تا آنجا در انجام کارش بکوشد که یا شخص مورد نظرش را بکشد و یا جان در این راه باخته و کشته شود. « حضرت علی رضی الله عنه را که در کوفه بود و معاویه را که در شام بود و عمروعاص را که در مصر بود» عبدالرحمن بن ملجم مرادی متقبل قتل حضرت علی رضی الله عنه شد. او به کوفه می رود « محلی که حضرت علی رضی الله عنه در آنجا با سربازانش تجمع کرده بودند» و خود می گوید: شمشیرم را به 1000 درهم خریدم و آن را زهر آگین کردم که اگر آن زهر بین همه شما انتقال داده شود همه می مردید. در مصر روزی که قرار بود عمروعاص به مسجد برود، بیمار می شود و از رئیس پلیس خود تقاضا می کند به نیابت از او امام شود که قاتل به جای عمروعاص رئیس پلیس او را اشتباهی به قتل می رساند و بعد که می فهمد می گوید: به خدا قسم با این شمشیر می خواستم عمروعاص را بکشم. در شاه شمشیر قاتل به خطا رفت و باعث شد معاویه زخمی شود « بعضی می گویند زخم عمیق بود و منجر به عقیم شدن معاویه گردید.» در کوفه عبدالرحمن بن ملجم مرادی، قبل از نماز « که قول اکثر می باشد و بعضی می گویند در نماز بوده» با شمشیر زهر آگینش به فرق سر حضرت علی رضی الله عنه می زند و  او را زخمی می کند و در هنگام فرار چند نفر را به شهادت و چند نفر را زخمی می کند. یکی از یاران پارچه ای را روی قاتل می اندازد و مردم او را می گیرند. وقتی حضرت علی رضی الله عنه با عبدالرحمن بن ملجم رودررو می شود می گوید: چرا این کار را کردی، می گوید: من 40 شب است که دعا می کنم شقی ترین مردم بوسیله این شمشیر کشته شود و حضرت علی رضی الله عنه فرمود: انشاالله به آرزویت برسی « چون خودش با همان شمشیر قصاص شد» در مدتی که حضرت علی رضی الله عنه زنده بود به فرزندانش فرمود: اگر کشته شدم فقط قصاص بگیرید و او را شکنجه ندهید او را در جای بد زندانی نکنید، گوش او را قطع نکنید و غذا را از او منع نکنید و هر چه خودتان می خورید به او هم بدهید و اگر زنده ماندم، یا قصاص می گیرم یا رهایش می کنم. مشهور است که حضرت علی رضی الله عنه در موقعی که ضربت بر او وارد شد فرمود: ( فزت برب الکعبه) «قسم به پروردگار که رستگار شدم». حضرت علی رضی الله عنه در مدت زمانی که در حالت بیماری بسر می برد به پسرهایش نصیحت کرد که با قبیله قاتل کاری نداشته باشید و به آنها سفارش کرد که با مردم مهربان باشید و به کتاب(قرآن) و سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم عمل کنند و همه اش کلمه ( لا اله الا الله ) می گفت تا این که به رفیق اعلی پیوست. بعد از شهادت حضرت علی رضی الله عنه امام حسن پسر بزرگش بر او نماز خواند و در مدفن او اختلاف است که در کوفه است یا جای دیگر. « به این دلیل که شاید خوارج قبر او را می شکافتند و به جسد بی احترامی می کردند آن را در جایی غیر از قبرستان دفن کردند و آن را مسطح کرده و روی آن اسب دوانیدند تا مشخص نباشد و جسد مبارک آن حضرت را شبانه دفن نمودند و قولی که راجح هم هست این است که قبر آن حضرت در نجف است». فرزندان و همسران حضرت علی رضی الله عنه 1- امام حسن: از فاطمه زهرا بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم. 2- امام حسین: از فاطمه زهرا بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم. 3- محمد الاکبر: از خوله بنت ایاس. 4- ابوبکر: از لیلی بنت مسعود « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 5- عبدالله الاکبر: از لیلی بنت مسعود « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 6- عباس الاکبر: از ام البنین بنت حرام: « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 7- عثمان: از ام البنین بنت حرام: « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 8- عبدالله الاصغر: از ام البنین بنت حرام: « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 9- جعفر: از ام البنین بنت حرام: « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 10- محمد الاصغر: مادرش ام ولد بود: « در واقعه کربلا همراه امام حسین به شهادت رسید» 11- یحیی: از اسماء بنت عمیس. 12- عون: از اسماء بنت عمیس. 13- محمد الاوسط: از امامه بنت زینب بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم. 14- عمر: از ام حبیبه التغلبیه (ام ولد بود). 15- زینب الکبری: از فاطمه زهرا بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم. 16- ام کلثوم الکبری: از فاطمه زهرا بنت رسول الله صلی الله علیه و سلم. 17- رقیه: از ام حبیبه الصهباء. 18- ام الحسن: از ام سعید بنت عروه. 19- رمله الکبری: از ام سعید بنت عروه. 20- ام هانیء: از ام ولد. 21- میمونه: از ام ولد. 22- رمله الصغری: از ام ولد. 23- زینب الصغری: از ام ولد. 24- ام کلثوم الصغری: از ام ولد. 25- فاطمه: از ام ولد. 26- امامه: از ام ولد. 27- خدیجه: از ام ولد. 28- ام الکرم: از ام ولد. 29- ام سلمه: از ام ولد. 30- ام جعفر: از ام ولد. 31- جمانه: از ام ولد. 32- تفیه: از ام ولد.و صلی الله علی سیدنا محمد و علی آله و علی من اتبعه باحسان الی یوم الدین.
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 12
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 563